مستند «کیپاپ» به کارگردانی علی کوثری و تهیهکنندگی محمدحسین جعفریان به همت مرکز مستند سوره ساخته شده است جوان آنلاین: مستند «کیپاپ» به کارگردانی علی کوثری و تهیهکنندگی محمدحسین جعفریان به همت مرکز مستند سوره ساخته شده است. این مستند روایتی از محبوبیت کیپاپ در میان جوانان و نوجوانان ایرانی ارائه میدهد. این مستند سعی کرده است با نگاهی جدید به مسئله هواداری کیپاپ در ایران بپردازد و نکاتی را بازنمایی کند که کمتر به آن پرداخته شده است.
وقتی «کیپاپ» یک کلمه ممنوعه شد
برای بسیاری از طرفداران کیپاپ و کیدراما، خاطره مشترکی از نگاه منفی اطرافیان وجود دارد. در سالهای شیوع کرونا، موج شرق آسیا در ایران به اوج خود رسید و همزمان، انتقادها و نصیحتهای همیشگی نیز شدت گرفت تا جایی که کمتر کسی بود از کره جنوبی و محصولات فرهنگی آن حرفی برای گفتن نداشته باشد. این سرزنشها و هشدارهای مداوم بهتدریج به خشم و خستگی هواداران از ارتباط با نسل قبلی منجر شد. کافی بود کارشناس خبری یا راوی یک مستند فقط واژه «کیپاپ» را به زبان بیاورد تا موجی از خشم و نفرتپراکنی به راه بیفتد. در چنین فضایی، مستند «کیپاپ» تلاشی جدی است برای ایجاد پل ارتباطی میان نسلها و به رسمیت شناختن گفتوگو به جای نصیحت و توهین.
خلأ فرهنگی بزرگ! چرا کسی با نسل جدید حرف نمیزند؟
مستند «کیپاپ» به کارگردانی علی کوثری از چرایی شکلگیری موج هالیو در ایران سخن میگوید. ذائقه نسل جوان را بررسی میکند و با نگاهی انتقادی و جامعهشناختی به علل گرایش به موسیقی شرق آسیا میپردازد. بازار موسیقی ایران، بندهای پرطرفدار و نقش خانواده و مدرسه در پدیده هواداری را زیر ذرهبین قرار میدهد. علی کوثری در یک مصاحبه گفته است: وقتی پدیدهای مانند کیپاپ تا این حد در میان نوجوانان محبوب میشود، اما هیچ گفتوگوی عمیقی درباره آن شکل نمیگیرد، خلأ فرهنگی بزرگی وجود دارد. به همین دلیل سازندگان تصمیم گرفتند از نزدیک واقعیت را مشاهده کنند و به جامعه نشان دهند. این خلأ دقیقاً همان جایی است که مستند پرش میکند؛ جایی که نه رسانه ملی و نه نهادهای آموزشی نتوانستهاند زبان مشترک با نسلی پیدا کنند که در تلگرام، اینستاگرام و تیکتاک نفس میکشد.
جذابیتهای پنهان موج هالیو
این مستند چند محور اصلی دارد: نخست، تبیین جذابیت کیپاپ و زیباییشناسی آن. به گفته مستند، شعرهای امیدوارانه، نظم و تلاش آیدلها، تنوع گروهها و فضای همدلانه از عوامل اصلی گرایش هواداران هستند. مستند بهخوبی نشان میدهد که کیپاپ برای بسیاری از نوجوانان ایرانی فقط موسیقی نیست، بلکه پناهگاهی است در برابر ناامیدی، یک الگوی موفقیت مبتنی بر تلاش گروهی و فضایی که در آن «همه با هم» هستند، نه «هر کس برای خودش.»
تضاد فرهنگی: از امید تا نگرانی والدین
در مقابل، تضاد فرهنگی ایجادشده موجب سردرگمی و نگرانی والدین میشود که مستند به آن نیز پرداخته است. الگوبرداری و تغییراتی که افراد پس از آشنایی با این صنعت در خود ایجاد میکنند، حس منفی والدین را برانگیخته است. تغییر مدل مو، لباس، زبان بدن و حتی آرایش، برای نسلی که با انقلاب و جنگ بزرگ شده است، گاهی به معنای «از دست دادن هویت ایرانی- اسلامی» تعبیر میشود.
همنشینی به جای سرزنش
بزرگترین نقدی که مستند مطرح میکند، عقبماندگی جامعه و تولیدکنندگان فرهنگی در درک نسل جدید است. سازندگان ابتدا سراغ هواداران جوان و نوجوان رفته و گفتوگوهایی صریح با آنها انجام دادهاند، سپس با مشاوران مدرسه، متخصصان، خانوادهها و تولیدکنندگان فرهنگی صحبت و در نهایت پاسخ نهایی را به مخاطب واگذار کردهاند. این روش «مشاهده میدانی» و پرهیز از نتیجهگیری زودهنگام، مستند را از بسیاری آثار مشابه متمایز میکند.
صدای هوادارانی که تا دیروز شنیده نمیشدند
مستند «کیپاپ» با نگاهی مستقل، علایق هواداران را بازتعریف میکند و حرفهایشان را بدون واسطه به گوش مخاطب میرساند. این نوع روایت که از نگاه دانای کل و قضاوتگر فاصله گرفته است، میتواند زمینه نزدیکی و اعتماد میان والدین و فرزندان یا معلمان و دانشآموزان را فراهم کند. هدف مستند نه تخریب است و نه تبلیغ، بلکه پافشاری بر روایت یک واقعیت اجتماعی نوظهور است. برخی بینندگان و منتقدان آن را یکی از نخستین آثار داخلی میدانند که به جای انگشت اتهام به سمت هواداران موج کرهای، مسیر همنشینی و گفتوگو را برگزیده است.
کیپاپ: توطئه یا استراتژی هوشمندانه کره؟
بررسی همزمان چالشها و فرصتهای این جریان از دیگر نقاط قوت اثر است. پرداختن به مسئله الگوبرداری و هویت نوجوان در کنار وجوه روانشناختی و مثبت کیپاپ میتواند راهنمایی مناسب برای والدین و معلمان باشد. سازندگان کیپاپ و کیدراما را صرفاً موسیقی و سریال نمیدانند، بلکه آنها را ابزاری برای شناساندن فرهنگ کرهای به جهان میشمارند. این نگاه تا حدی بر ذهنیتهایی که فرهنگ کره را متخاصم و در تلاش برای حذف فرهنگ ایرانی میپنداشتند خط بطلان میکشد. رویکرد واقعبینانه مستند نشان میدهد ما با سیستمی مواجهیم که صرفاً به دنبال ماندگاری و جهانی شدن است، سیستمی که توانسته است در کمتر از دو دهه، کره جنوبی را از یک کشور جنگزده به چهارمین صادرکننده بزرگ محصولات فرهنگی جهان تبدیل کند.
در نهایت، «کیپاپ» علی کوثری شاید همه پرسشها را پاسخ ندهد، اما حداقل ثابت میکند میشود درباره نسل جدید حرف زد بدون اینکه آنها را «گمراه» یا «قربانی توطئه» بنامیم.